کدام یک از اشکال سازمانی می تواند به بهترین وجه با تغییر سازگار شود؟
یکی از موضوعات این وبلاگ این است که لزوماً قوی ترین شرکت ها نیستند که زنده می مانند ، بلکه سازگارترین آنها هستند. کوداک روزگاری بر صنعت فیلم سلطه داشت اما اکنون ورشکسته شده است. چگونه این اتفاق افتاد؟
بخشی از این خطا مربوط به ساختار متمرکز Kodak است که در واکنش به انقضا اختراع ثبت شده آن و ظهور عکاسی دیجیتال ، کندی واکنش نشان داد. کولبی چندلر ، مدیر عامل اسبق کداک ، در نشست سالانه 1984 به همان اندازه اعتراف کرد:
مانند بسیاری از شرکت ها ، ما عادت نداریم در محیطی کار کنیم که انتقال سریع فناوری از آزمایشگاه به بازار انجام شود. اما می دانیم که در آینده مهم خواهد بود.
در سال 1984 ، كداك به اميد تشويق نوآوري ، تصميم گيري غير متمركز را در 17 واحد تجاري مختلف با مسئوليت سود و زيان انجام داد. با این حال ، تصمیم گیری غیرمتمرکز با پرداخت انگیزه همراه نبود. در عوض ، بر اساس سیاست های اداری ، بوروکرات های رسمی ، پاداش های کوچک را پرداخت کردند.
در نتیجه ، کداک به روند نزولی آهسته خود ادامه داد و در سال 1993 هیئت مدیره مدیر عامل خود را به دلیل عدم پاسخگویی مدیران خود به دلیل عدم موفقیت ، اخراج کرد. امسال کداک وارد ورشکستگی شد.
اخلاق داستان به نظر من روشن است: تصمیم گیری غیرمتمرکز برای انطباق با تغییرات تکنولوژیکی بهتر است ، اما فقط درصورتی که با پرداخت انگیزه قوی همراه باشد. این ممکن است دلیل این باشد که بسیاری از انواع خاص نوآوری توسط شرکت های کوچک انجام می شود: مالک / اپراتورها قوی ترین مشوق ها را برای انجام دارند.
اگر این مطلب را پسندیدید لطفا بر روی دکمه لایک کلیک کنید :