5 فیلم ناخوانده که تاریخ غنی کارگری آمریکا را دراماتیک می کند
اتحادیهها اکنون بیش از هر زمان دیگری از سال 1965 محبوبیت دارند ، و ایالات متحده در بحبوحه جهش جدیدی از سازماندهی اتحادیهها قرار دارد. آیا یک درام هالیوود درباره باریستاهای عصبانی استارباکس یا کارگران ناامید انبار آمازون خیلی عقب مانده است؟
استودیوهای هالیوود و تهیهکنندگان مستقل مدتهاست که تلاشهای جمعی افراد شاغل را برای بهبود زندگی خود و به دست آوردن صدایی در محل کار خود و جامعه بزرگتر به تصویر میکشند.
برخی از مشهورترین فیلمهای کارگری از مبارزات کارگر روزمره حمایت میکنند: « زمان مدرن » که در سال 1936 اکران شد، چارلی چاپلین به دلیل کارش در خط مونتاژ دیوانه میشود. این تصویر معروف چاپلین است که در چرخ دنده ماشین آلات کارخانه گرفتار شده است. ” انگورهای خشم “، اقتباسی در سال 1940 از رمان جان اشتاین بک، داستان رادیکال شدن تام جواد، مالک سهامدار را پس از تجربه شرایط فقیرانه در مزارع رو به رشد کالیفرنیا و اردوگاه های پر جمعیت مهاجران، روایت می کند.
” Norma Rae ” محصول 1979 بر اساس زندگی کریستال لی ساتون است که در کارخانه جی پی استیونز در کارولینای شمالی کار می کرد. کارگر نساجی و مادر مجرد به همکارانش الهام میدهد تا بر دشمنی نژادی خود غلبه کنند و با هم برای رای دادن در اتحادیه همکاری کنند. « نان و گل رز »، فیلمی محصول سال 2000 درباره سرایداران کم دستمزد در لس آنجلس، بر اساس جنبش « عدالت برای سرایداران » اتحادیه بینالمللی کارکنان خدمات ساخته شده است.
همچنین یک نوع ضد کارگری در تاریخ هالیوود وجود دارد، به ویژه در دوران ترس از سرخ پس از جنگ جهانی دوم ، زمانی که استودیوها نویسندگان، کارگردانان و بازیگران چپ را از طریق فهرست سیاه در سراسر صنعت پاکسازی کردند . انتشارات دوران ترسناک قرمز، مانند « جیم مکلین بزرگ » در سال 1952 و فیلم « در ساحل» در سال 1954 ، اغلب اتحادیهها را فاسد یا تحت نفوذ براندازان کمونیست به تصویر میکشند.
وقتی تاریخ کار تدریس می کنم، از فیلم ها برای تکمیل کتاب ها و مقالات استفاده کرده ام. دریافتهام که دانشآموزان وقتی روی صفحه نمایش داده میشوند، ابعاد انسانی زندگی و مبارزات کارگران را راحتتر درک میکنند.
در اینجا پنج فیلم ناخوانده کارگری وجود دارد که همگی بر اساس رویدادهای واقعی زندگی هستند که به نظر من شایسته توجه بیشتر هستند.
- ” شفق شمالی ” (1978)
این یک روایت تخیلی از یک جنبش سیاسی جذاب اما کمتر شناخته شده است: اتحادیه غیر حزبی ، که کشاورزان را در اوایل دهه 1900 در غرب میانه بالا سازماندهی کرد.
در این دوره، کشاورزان غرب میانه ساعتهای طولانی برای برداشت غلات کار میکردند که سپس مجبور شدند آنها را به قیمت پایین به آسانسورها بفروشند، در حالی که قیمتهای بالایی را به شرکتهای بزرگ راهآهن و بانکها پرداخت میکردند. ناامنی اقتصادی بخشی از زندگی بود و سلب مالکیت امری عادی بود.
این فیلم درباره ری سورنسون، کشاورز جوانی است که تحت تأثیر ایدههای سوسیالیستی است که مزرعه داکوتای شمالی خود را ترک میکند تا به سازماندهنده لیگ غیرحزبی تبدیل شود. او در مدل تی خود، به جادههای عقب سفر میکند و با کشاورزان در مزارع یا اطراف اجاقهای گازدار فروشگاههای روستایی صحبت میکند. او در نهایت کشاورزان بدبین را متقاعد می کند که انتخاب نامزدهای NPL می تواند دولت را وادار به ایجاد آسانسورهای غلات تعاونی، بانک های دولتی با کشاورزان به عنوان سهامداران و محدودیت هایی در قیمت هایی کند که راه آهن می تواند کشاورزان را برای حمل گندم خود در نظر بگیرد.
در سال 1916، اتحادیه غیرحزبی، در واقع، کشاورز لین فریزر را به عنوان فرماندار داکوتای شمالی با 79 درصد آرا انتخاب کرد. دو سال بعد، NPL کنترل هر دو مجلس قانونگذاری ایالتی را به دست آورد و آسیاب داکوتای شمالی را که هنوز تنها کارخانه آرد دولتی است، و بانک داکوتای شمالی را ایجاد کرد که تنها خدمات عمومی متعلق به دولت است. بانک
- شیطان و خانم جونز (1941)
چارلز کابرن در این کمدی اسکروبال با پیچ و تاب طرفدار اتحادیه، نقش جان پی مریک، مالک فروشگاهی خیالی در شهر نیویورک را بازی می کند.
بعد از اینکه کارمندانش او را به شکل مجسمه دار آویزان می کنند، سرمایه دار مخفیانه می رود تا تحریک کنندگان یک اتحادیه را که توسط یک کارمند فروشگاه در بخش کفش و یک سازمان دهنده اتحادیه رهبری می شود، بیرون بیاورد.
همانطور که او درباره زندگی آنها بیشتر می آموزد، مریک با کارگرانش همدردی می کند – و حتی عاشق یکی از کارمندانش می شود – که هیچ یک از آنها هویت واقعی او را نمی دانند. در حالی که کارگران برای اعتصاب آماده میشوند و حتی خانهاش را به هم میزنند، مریک نشان میدهد که مالک فروشگاه است و با خواستههای آنها در مورد حقوق و ساعات کار موافقت میکند – و حتی با کارمندی که به او علاقه داشته ازدواج میکند.
این فیلم احتمالاً از اعتصابات تحصن 1937 توسط کارکنان فروشگاه های بزرگ شهر نیویورک الهام گرفته شده است.
- نمک زمین (1954)
دههها جلوتر از زمان خود، این داستان کارگران معدن نیومکزیکو به مسائل نژادپرستی، تبعیض جنسی و طبقه میپردازد.
پس از حادثه معدن، کارگران مکزیکی-آمریکایی تصمیم به اعتصاب می گیرند. آنها خواستار استانداردهای ایمنی بهتر و رفتار برابر هستند، زیرا معدنچیان سفیدپوست اجازه دارند به صورت جفت کار کنند، در حالی که معدنچیان مکزیکی مجبور به کار به تنهایی هستند. اعتصاب کنندگان انتظار دارند که زنان در خانه بمانند، آشپزی کنند و از کودکان مراقبت کنند. اما زمانی که شرکت دستور پایان دادن به اعتراض مردان را دریافت می کند، زنان پا به پا می کنند و صف های اعتراض را حفظ می کنند و احترام بیشتری از مردان به دست می آورند.
نویسنده، تهیهکننده و کارگردان این فیلم که در اوج ترس از قرمز ساخته شده بود، بهدلیل همدردیهای چپگرایانهشان در لیست سیاه قرار گرفته بودند، بنابراین این فیلم توسط اتحادیه بینالمللی کارگران معدن، آسیاب و ذوب حمایت مالی شد، نه یک استودیوی هالیوود.
ویل گیر ، بازیگر لیست سیاه که بعدها نقش پدربزرگ والتون را در درام تلویزیونی “والتون ها” ایفا کرد، نقش کلانتر سرکوبگر را بازی کرد. رزائورا روولتاس بازیگر مکزیکی نقش رهبر همسران را بازی کرد. سایر شخصیت ها توسط معدنچیان واقعی و همسرانشان که در این سریال شرکت داشتند به تصویر کشیده شدند. اعتصاب علیه شرکت امپراتوری روی ، که الهام بخش فیلم بود.
خود فیلم در لیست سیاه قرار گرفت و هیچ سالن اصلی زنجیره ای آن را نمایش نمی داد.
- « 10000 سیاه پوست به نام جورج » (2002)
آندره براگر در نقش A. Philip Randolph ایفای نقش میکند، که اخوان حملکنندگان خودروهای خواب را سازماندهی کرد ، اولین اتحادیه سیاهپوستان.
باربر بودن در واگن راه آهن پولمن یکی از معدود مشاغلی بود که برای سیاه پوستان باز بود. اما دستمزدها پایین بود، سفر ثابت بود و مسافران سفیدپوست قطار از باربرها حمایت می کردند و همه آنها را به نام جورج پولمن ، غول صاحب شرکت، «جرج» می نامیدند.
شرکت اراذل و اوباش را استخدام کرد تا باربرها را بترسانند، اما راندولف و ستوان های ارشدش اصرار کردند. آنها جنگ صلیبی خود را در سال 1925 آغاز کردند اما به لطف قانون نیو دیل که به کارگران راه آهن حق عضویت در اتحادیه را می داد تا سال 1937 شرکت را مجبور به امضای قرارداد با اتحادیه نکردند. راندولف در طول دهههای 1940 و 1950 به سازماندهنده برجسته حقوق مدنی آمریکا تبدیل شد و راهپیمایی 1963 در واشنگتن را تنظیم کرد.
- ” کشور شمالی ” (2005)
شارلیز ترون جوزی ایمز، یک مادر مجرد ناامید را به تصویر میکشد که از شوهر بدرفتار خود فرار میکند، به زادگاهش در شمال مینهسوتا بازمیگردد، نزد پدر و مادرش نقل مکان میکند و در یک معدن آهن کار میکند.
در آنجا دائماً توسط کارگران مرد مورد دست زدن، توهین و آزار و اذیت قرار می گیرد. او از مدیران شرکت شکایت می کند که او را جدی نمی گیرند. اتحادیه تحت سلطه مردان ادعا می کند که هیچ کاری نمی توانند انجام دهند. ایمز از شرکت شکایت می کند، که پس از یک صحنه دراماتیک در دادگاه، مجبور می شود با او و سایر زنان توافق کند.
“کشور شمالی” با بازی های خیره کننده ترون، سیسی اسپیسک، فرانسیس مک دورمند و وودی هارلسون، بر اساس یک شکایت پیشگامانه توسط زنان معدنچی در معدن Eveleth در مینه سوتا در سال 1975 است که به آزار و اذیت جنسی به نقض حقوق کارگران کمک کرد.
اگر این مطلب را پسندیدید لطفا بر روی دکمه لایک کلیک کنید :