تروریستی که دور شد
بیست سال پیش ، هند اجازه داد مسعود ازهر برود. اکنون او و گروه جهادی وی ممکن است یکی از بزرگترین موانع برای حل بحران در کشمیر باشد.
با کوه های پوشیده از برف و دره های زمرد آن ، که با باغ های سیب و مزارع زعفران پوشانده شده است ، شمالی ترین استان جامو و کشمیر هند می تواند گاهی شبیه یک پادشاهی مسحور باشد. اما به مدت چندین دهه ، این تکه زمین به جای اینکه مرکز یک درگیری خونین و به ظاهر بی پایان بین هند و پاکستان باشد ، نفرین شده است. اگرچه 70 سال از آن زمان که این منطقه به بخشی از هند تبدیل شد ، می گذرد ، اما همچنان یک نقطه برق بین دو ملت است.
در ماه اوت ، هند با لغو استقلالی که در زمان الحاق آن به وی اعطا شده بود ، به سیمان جامو و کشمیر در اتحادیه هند رفت. در حالی که این تغییر تا حد زیادی در جامو ، که عمدتا هندو است ، مورد استقبال قرار گرفت ، اما در دره قریب به اتفاق مسلمان کشمیر ، جایی که جنبش جدایی طلبانه از اواخر دهه 1980 پیموده است ، عصبانیت کرد. برای پیشگیری از اعتراضات گسترده و خشونت پیش بینی شده ، دولت هند یک فشار امنیتی را در سرتاسر دره ، خاموش کردن سرویس های تلفن همراه و اینترنت و خاموش کردن ده ها تن از رهبران سیاسی و فعالان تحت بازداشت خانگی به اجرا گذاشت. هفت ماه به بعد ، کشمیر متشنج است. فقط در ماه گذشته محدودیت هایی در استفاده از اینترنت برداشته شده و سرعت اینترنت تلفن همراه به ظرفیت کامل بازگردانده شده است.
مقامات هندی می گویند این اقدامات سخت نه تنها برای جلوگیری از ناآرامی های مدنی بلکه برای جلوگیری از تهدید تروریسم از آن سوی مرز لازم بود. آنها به یک تاریخچه طولانی از حملات وارد شده به کشمیر و سایر اهداف در هند توسط گروههای مستقر در پاکستان اشاره می کنند. درست یک سال پیش ، جیش محمد – یک سازمان تروریستی به رهبری یک روحانی 51 ساله پاکستانی به نام مسعود اژر – یک بمب گذاری شده با خودروی مرگبار را علیه کاروان نیروها در پالواما ، در نزدیکی سرناگر هدایت کرد و باعث کشته شدن حداقل 40 نفر شد نیروی پلیس مرکزی ذخیره. این حمله توسط یک مرد 22 ساله هندی انجام شد که یک سال قبل روستای خود در کشمیر را ترک کرد تا به صفوف جیش بپیوندد. طی یک ساعت از انفجار بمب گذاری ، این گروه مسئولیت آن را در رسانه های اجتماعی به عهده گرفتند و ویدئویی از یك مهاجم جوان را پوشیدند ، كه لباس خستگی پوشیده بود و اسلحه حملاتی را در دست داشت ، اعلام كردند كه جیش هزاران سرباز مانند او دارد كه آماده اقدام به خودكشی بودند. ماموریت هایی برای آزاد کردن کشمیر از هند.
نخست وزیر فعلی پاکستان ، عمران خان ، علناً اظهار داشت که ارتش پاکستان سال ها پیش گروه های شبه نظامی را سازماندهی و آموزش می داد تا جهاد علیه نیروهای شوروی را در افغانستان به راه اندازد. برخی از این گروه ها چهار دهه پس از پایان جنگ شوروی و افغانستان در پاکستان فعالیت خود را ادامه می دهند. رئیس جمهور پیشین این کشور ، ژنرال پرویز مشرف ، تصدیق کرده است که اطلاعات پاکستانی جیش و گروه های مشابه را قادر به انجام حملات در داخل هند می کند. این قبیل پذیرش ها تأکید می کند که مقامات هندی می گویند همیشه شناخته شده اند: سازمان هایی مانند جیش بخشی از یک استراتژی پاکستان برای دست یافتن به کشمیر از کنترل هند شده اند.
به همین دلیل و دلایل دیگر ، اژار به یک تروریست تحت تعقیب هند تبدیل شده است. درست همانطور که تعقیب اسامه بن لادن ایالات متحده را به یک درگیری طولانی و مداوم نظامی در افغانستان کشاند ، موفقیت اژار در برپایی سلسله حملات به خاک هند در سالهای اخیر ، هند را عصبانیت کرده است تا جایی که از بین بردن اذر و سازمان او تبدیل شده است. یک هدف مهم استراتژیک برای استقرار امنیت هند است. دوازده روز پس از حمله جیش در فوریه 2019 ، هواپیماهای جنگنده هندی 50 مایل یا تقریباً بیش از خط کنترل ، مرز مورد مناقشه ، به استان خیبر-پختونخواوا در پاکستان پرواز کردند تا بمباران تپه ای در نزدیکی بالاکوت که مقامات هندی گفتند این بود سایت اردوگاه آموزش تروریستی جیش. این نخستین بار از زمان جنگ بین دو ملت در سال 1971 بود که هند حملات هوایی را در هوای پاکستان انجام داده است. پاکستان با خجالت از حمله ، روز بعد با استقرار جت های خود برای حمله به تأسیسات نظامی هند تلافی کرد. این انتقام جویی توسط نیروی هوایی هند مقابله شد و منجر به درگیری مختصر و سقوط هواپیمای جنگنده هندی شد.
علیرغم حمله مرگبار در پولوما ، و حملات دیگر که جیش مسئولیت آن را بر عهده دارد ، پاکستان از محاکمه اذر یا اجرای این سازمان خودداری کرده است. مقامات هندی این مسئله جالب و شگفت آور را غافلگیر کننده می دانند ، زیرا آنها معتقدند که Inter-Services Intelligence – سرویس اطلاعاتی قدرتمند پاکستان – بودجه ، آموزش و پشتیبانی لجستیکی را برای مبارزه با یک جنگ پروکسی علیه هند فراهم می کند.
مصونیت از مجازات اذر تا مدت ها با این کار ، عصبانیت مقامات امنیتی هند است. این یک زخم قدیمی را خام نگه می دارد. به آنها یادآوری می کند که دو دهه قبل ، آنها روحانی را در درک خود داشتند و در یکی از زندان های خود می گریختند. اما پس از ربودن یک پرواز هواپیمایی هند هواپیمایی توسط همکاران اژار ، که محققان هندی می گویند علائم یک عملیات اطلاعاتی پاکستان ، آنها مجبور شدند که وی را در ازای آزادی مسافرین آزاد کند. او اندکی پس از آن جیش را تأسیس کرد. مقامات هندی می گویند اگرچه در شش ماه گذشته حملات قابل توجهی در کشمیر صورت نگرفته است ، اما این گروه همچنان تهدیدآمیز است و به احتمال زیاد در اولین فرصت سعی در سوءاستفاده از خشم کشمیری به دلیل محدودیت های دولت در اعتصاب مهندسین خواهد کرد. . از آنجا که هند در واقع سیاست عبور از مرز به پاکستان را برای مقابله با تروریست ها در صورت لزوم اعلام کرده است ، حمله بعدی به خاک هند که می تواند به جیش یا هر سازمان مستقر در پاکستان منتسب شود ، این پتانسیل را دارد که یک درگیری تمام عیار را بین این کشور ایجاد کند. دو همسایه مسلح هسته ای
خصومت بین هند و پاکستان به زمان تولد آنها به عنوان کشورهای مستقل ، در اوت سال 1947 ، زمانی که شبه قاره استقلال خود را از انگلیس به دست آورد ، باز می گردد. حتی اگر بخشی که این دو کشور را ایجاد کرده بود مبتنی بر خطوط مذهبی بود ، اما هویت سیاسی آنها توسط دو دیدگاه متضاد از نقش مناسب دین در امور ایالتی شکل گرفت. پاکستان ، یک ملت با اکثریت مسلمان ، به جمهوری اسلامی بدل شد. هند ، که عمدتا هندو بود ، تصمیم به دموکراسی سکولار گرفت.
جامو و کشمیر ، استانی با اکثریت مسلمان اداره می شود که توسط یک مهاراجه هندو به نام هاری سینگ اداره می شود ، در ابتدا تصمیم گرفتند به هیچ کشوری نپیوندند. اما چند هفته پس از تشکیل این دو کشور ، چندین هزار قبیله مسلح از پاکستان در ده ها کامیون به کاشمر سوار شدند ، که این نخستین تلاش بسیاری از ارتش پاکستان برای به دست گرفتن کنترل این قلمرو خواهد بود. همزمان با پیشروی متجاوزان ، سینگ از دولت هند خواست در از بین بردن تهاجم ، که هند مایل به ارائه آن بود – از شرط اینکه حاکم توافق نامه ای را برای ادغام جامو و کشمیر در اتحادیه هند امضا کند ، کمک کند. سینگ موافقت كرد ، و در 26 اكتبر ، ارتش هند شروع به حمل و نقل هوایی نیروها و تجهیزات به داخل سرناگر كرد. این استان به بخشی از هند تبدیل شد ، اگرچه تا زمان پایان جنگ در 1948 ، پاکستان کنترل تقریباً یک سوم این کشور را به دست گرفته بود. طبق توافق سینگ که با دولت هند انجام داد ، باقیمانده جامو و کشمیر به استقلال بیش از آن اعطا شد. دولت داخلی و اجازه داشتن قانون اساسی خود را دارد.
الحاق جامو و کشمیر به هند ، حتی به عنوان یک کشور شبه مستقل ، ضربه ای بود برای این ایده که پاکستان در آن تأسیس شده است: این که مسلمانان در شبه قاره در سرزمین خودشان در کنار هم بودند. براساس این اصل ، یک کشور با اکثریت مسلمان – یکی از لحاظ جغرافیایی با پاکستان ، و نه کمتر – نمی تواند به نقشه هند تعلق داشته باشد. اما برای هند ، ورود جامو و کشمیر یکی از اصول مهم آن را تأیید کرد: این دین برای دولت ملت بی ضرر بود. بنابراین ، درگیری بین دو کشور در مورد کشمیر تقریباً بیش از قلمرو بود. در اصل این ، برخورد هویتی بود.
پاکستان توافق جدید را نپذیرفت. در سال 1965 ، سربازان و چریکی های پاکستانی در حالی که ساکنان محلی به کاشمیر نفوذ می کردند مبدل شدند و اقدام به ایجاد یک قیام علیه هند کردند. این باعث جنگ دیگری شد که پس از موافقت سازمان ملل متحد برای آتش بس ، بی نتیجه پایان یافت. شش سال بعد ، در سال 1971 ، هنگامی که نتوانست قیام مردم بنگالی زبان خود را در آن زمان که در آن زمان شرق پاکستان برگزار شد ، قیام کند ، پاکستان متحمل خسارات ارضی شد. این جنبش که مورد حمایت نیروهای هندی است ، با ایجاد بنگلادش به عنوان یک کشور جدید به اوج خود رسید.
پراکندگی – با تصویری که از سربازان پاکستانی تسلیم ارتش هند در داکا ، شهر پاکستان شرقی که پایتخت بنگلادش شد – زخم عمیقی در روان پاکستان به جای گذاشت ، یکی از آن زمان ها به آسانی بهبود نیافته است. ایده ملی ، اسلام به عنوان یک چسب مقدس که مردم خود را به هم وصل می کند ، بار دیگر از بین رفت: بنگالی هایی که کشور جدیدی را از پاکستان حک کرده بودند ، عمدتا مسلمان بودند. قبول چنین شکست برای هند برای رهبری نظامی پاکستان غیرقابل تصور بود ، که عهد انتقام گرفت. در 17 دسامبر سال 1971 ، روز بعد از تسلیم در داکا ، در صفحه اول روزنامه داون هیچ اشارهای به آن نشد ، درعوض یک تیتر بنر را اجرا کرد که میگفت: “جنگ تا پیروزی”.
پاکستان همچنان مانند همیشه مصمم بود تا کشمیر را از هند جدا کند. با این وجود شکست در سال 1971 این واقعیت را به وجود آورد که هند ، با داشتن منابع نظامی بیشتر و منابع بیشتر ، نمی تواند در یک جنگ متعارف شکست بخورد. حسین حقانی که از سال 2008 تا 2011 سفیر پاکستان در ایالات متحده بود و هم اکنون همکار ارشد موسسه هادسون است ، به من گفت این همان چیزی است که باعث شد پاکستان به جهاد – یا استفاده از رزمندگان پراکسی که به نام اسلام می جنگند – بپردازد. یک استراتژی علیه هند. وی گفت: “این یک الگوی جنگ غیر متعارف است.”
هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در سال 1979 به افغانستان حمله کرد ، هوش بین خدمات پاکستان بر کارگیری و آموزش جهادی های پاکستان ، افغانستان و سایر کشورهای اسلامی برای جنگ با سربازان شوروی نظارت داشت. خروج ارتش اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان در سال 1989 ، در پایان یک جنگ چند دهه ، به عنوان یک پیروزی بزرگ برای مبارزان جهادی و برای I.S.I بدست آمد ، که به نظر می رسد این اثبات اثبات وجود جهاد به عنوان یک استراتژی نظامی است. طبق نظر I.S.I ، به گفته مقامات هندی و همچنین دانشمندان پاکستانی ، گروه های جهادی در پاکستان توجه خود را به یک هدف جدید ، ظاهراً اسلامی تغییر دادند: آزاد کردن کشمیر از حکومت هند. هدف آنها جسارت جدایی طلبان مسلمان در کشمیر با انجام حملات تروریستی علیه هند بود. یک گروه برجسته منصوب به این کار ، حرکات المجاهدین بود و یکی از اعضای جدید آن در سال 1989 ، فرزند روشن 20 ساله یک مدرس دولتی بود که از یک مدرسه علمیه در کراچی فارغ التحصیل شده بود. نام او مسعود اژر بود.
هرکات المجاهدین به اذر فرستاد تا در اردوگاهی در افغانستان آموزش ببیند. مدرسان دریافتند که تواناییهای بدنی وی کاملاً مطابق با عقاید عقیدتی وی نیست. علی رغم اینکه در اوایل دهه 20 بود ، او در اطراف وسط نرم بود ، اما کاملاً از سخت گیری اردوگاه های جهادی جهادی استفاده نکرد. و بنابراین ، پس از اینکه وی به مدت یک هفته در آنجا بود و مقدمات شلیک یک کلاشینکف را یاد گرفت ، مربیان او را از ادامه دوره 40 روزه معاف کردند. رهبر حرکت المجاهدین تصمیم گرفت که از استعدادهای اذر بهتر است در تهیه یک مجله ماهانه به نمایندگی از سازمان به نام صدایی مجاهد (صدای مجاهد) استفاده شود.
این مجله با چاپ حدوداً 1000 عدد ، تقریباً همه آنها را در مساجد بطور رایگان توزیع می کرد ، دستاوردهای قهرمانانه مجاهدین در افغانستان را به تفصیل شرح داد ، و باعث الهام از احترام در بین مساجد شد که به یک جریان ثابت از افراد جدید برای این گروه ترجمه شده بودند. و انتشار شماره حساب بانکی گروه در هر شماره ، کمک مالی قابل توجهی را در هر سال ایجاد می کند. موفقیت این مجله به سرعت اذر را به رده های رهبری حرکات المجاهدین سوق داد. او همچنین خود را اثبات کرد که یک مربی با استعداد است. وی در سفر به عربستان سعودی ، امارات متحده عربی ، زامبیا و انگلیس ، سخنرانی های پرشوری را با تشویق مخاطبان در مساجد و حوزه های علمیه انجام داد تا بتوانند وظیفه خود را برای جهاد انجام دهند ، همین امر بودجه هایی را برای ورود به صندوق های این گروه به ارمغان آورد. گزارشی از تور انگلیس در شماره سپتامبر 1993 صدایی مجاهد ، مجموعه ای از خطبه ها را در مساجد در سراسر انگلیس ، با عناوینی مانند “ویرجینس نخ بد برای شهدا” شرح می دهد.
تا این زمان ، اژار به طور مستقیم در زمینه کار در کشمیر کار خود را آغاز کرده بود ، جایی که تلاش های هند برای خرد کردن یک قیام مردمی از طریق نیروی بی رحمانه در حال بازگشت بود. سربازان هندی ، که در بسیاری از مردم دره کشمیر به عنوان یک نیروی اشغالگر دیده می شد ، متهم به سوءاستفاده در مقیاس بزرگ – تجاوز ، شکنجه و در بعضی موارد ، مردانی ناپدید شده بودند که مشکوک به پیوند با گروههای شبه نظامی بودند. وحشیگری بسیاری از درگیری را رها کرده است. اذر برای ارائه سخنرانی های عمومی از جوانان در کشمیر تحت مدیریت پاکستان (که به آن “آزاد کشمیر” نیز گفته می شود) بازدید کرد و به جوانان جوان خواست تا در نبرد با نیروهای امنیتی هند در سراسر خط کنترل شرکت کنند.
در سال 1994 ، اذر با استفاده از گذرنامه پرتغالی ، به سرناگر سفر كرد و با یك فرمانده شبه نظامی در كشمیر به نام سجاد افغانی ، جانباز جنگ شوروی و افغانستان ملاقات كرد. در 11 فوریه ، اذر و افغانستانی هنگام عقب نشینی اتومبیل خود از بنزین ، از جلسه به عقب رانده شدند. آنها برای دستیابی به پمپ بنزین از یک ریکاوو استقبال کردند ، اما این وسیله نقلیه در یک پاسگاه ارتش رهگیری شد. اذر و افغانستانی به زندان در جامو فرستاده شدند که زندانیان آن شامل چندین مبارز پاکستانی و کشمیری بودند.
در زندان ، موعظه اذر به سرعت او را به دست آورد. بازدید کننده ای که به طور مرتب او را می دید ، آویناش Mohananey بود ، در آن زمان یک مقام ارشد در اداره اطلاعات هند بود. سال گذشته در دهلی نو با Mohananey ملاقات کردم که اکنون بازنشسته است. وی اذر را به عنوان یک مکالمه گرای دلپذیر توصیف کرد که همیشه همکاری داشت. یک بار ، پس از سیلی خوردن توسط یک مقام ارتش که به او احضار شده بود تا در زندان از او سؤال کند ، اذکار به زبانی از Mohananey شکایت کرد که حداقل از نظر Mohananey ، خواستار حفظ خود در تناقض با تبلیغ اظهر جهاد خشن است. او گفت: “حتی پدر من هرگز مرا سیلی نکرده است.” وقتی این را شنیدم ، سؤال کردم که آیا این بیشتر بازتاب غرور زخمی نیست تا نشانه ترسو بودن.
Mohananey گفت ، در طول این گفتگوها ، اژار جزئیاتی را به اشتراک گذاشت که Mohananey و همکارانش را قادر به دانستن چگونگی عملکرد لباس های تروریستی در پاکستان دانست. این گروه ها موسسات خیریه ای را اداره می کردند که از مشاغل و افراد نیز درآمد کسب می کردند – از خانه به درب می رفتند تا از مردم بخواهند پنهان حیواناتی را که برای جشنواره مذهبی عید قربانی می شدند ، اهدا کنند ، مثلاً که در آن زمان به حراج گذاشته می شدند. وی توضیح داد: تنها بخش کمی از وجوه جمع آوری شده برای امور خیریه مورد استفاده قرار گرفته است. بخش قابل توجهی برای جذب جهادی ها هزینه شد. هر وقت یک مبارز توسط نیروهای امنیتی هند کشته می شد ، اژار به Mohananey ، رهبران این سازمان به خانواده آن مرحوم دیدار می کردند و در یک اجتماع عمومی از خاطره وی تجلیل می کنند.
یک روز ، به گفته محسنی ، اذر دیرتر از حد معمول برای مصاحبه در زندان حاضر شد. وقتی Mohananey از او در مورد تاخیر سؤال کرد ، اژار گفت که او در زندان توزیع پیروان خود را به پیروانش ، که معتقد بودند او را با قدرتهای ماوراء طبیعی وقف کرده است. “آیا شما این اختیارات را دارید؟” Mohananey پرسید ، نیمی از شوخی. اذر خندید.
در نوامبر 1994 ، افغانی و سایر زندانیان در زندان جامو تلاش کردند با حفر تونل فرار ، آزادی خود و اذر را بدست آورند. در یک لحظه ، اذر خود را به سوراخ در طبقه سلول پایین آورد تا پیشرفت را بررسی کند. او فوراً گیر کرد ، بعداً به مقامات زندان اعتراف کرد. قبل از تکمیل تونل ، طرح کشف شد.
اهمیت احزاب برای جهادی ها در ژوئیه 1995 ، هنگامی که شش گردشگر غربی توسط یک گروه تروریستی به نام ال فاران در کشمیر ربوده شدند ، برای مقامات هند روشن شد. در ازای گروگان گیری ، این گروه خواستار آزادی اذر و 21 شبه نظامی زندانی دیگر شدند. دولت امتناع كرد. یک گروگان فرار کرد. هفته بعد بدن سر بریده شده دیگری پیدا شد دیگران هرگز پیدا نشدند.
در ژوئن 1999 ، زندانیان افغان و همرزمانش دوباره سعی کردند راه خود را برای تونل کردن تونل کنند این پیشنهاد نیز توسط مقامات زندان خنثی شد. افغانی در این تلاش درگذشت ، اما آزادی اذر فقط چند ماه جلوتر است.
Devi Sharan هوایی از آرامش تقریبا غیرقابل تحمل دارد ، یک ویژگی زمانی که می خواهد به عنوان یک خلبان هواپیمایی شرکت کند. بعدازظهر 24 دسامبر 1999 ، با این حال ، هنگام ضبط یک پرواز هواپیمایی هند هواپیمایی (IC-814) ، از کاتماندو به دهلی ، شاران هنگامی که مردی با پوشیدن ماسک اسکی قرمز که به داخل کابین خلبان می خورد ، دچار وحشت شدیدی شد. در یک طرف ، آن مرد نارنجک نگه داشت. از طرف دیگر ، یک گرداننده. این فرد مسلح به اردو گفت: “هیچ حرکتی انجام ندهید ، یا این هواپیما منفجر می شود.”
شاران به سلاح ها نگاه کرد و سعی در تشخیص واقعی بودن یا جعلی بودن آنها داشت. او به عنوان دانشجو در دبیرستان ، اسلحه و نارنجک از نزدیک دیده بود. او معتقد بود که اینها واقعی هستند.
مرد دستور داد: “پرواز به غرب”.
سپس این هواپیما در حال مسافرت با 26000 پا از Lucknow ، در شمال هند بود. نفر دوم نیز که ماسک اسکی پوشیده بود وارد کابین خلبان شد. او به اولین متجاوز سلام كرد و او را “رئیس” خواند.
“چقدر سوخت دارید؟” رئیس پرسید.
شاران پاسخ داد: “بگذارید آن را در صفحه ساز بخوانم.”
مرد دیگر گفت: “شما می توانید آن را در صفحه مهندس پرواز نیز بخوانید.” استفاده او از اصطلاح “پانل مهندس پرواز” این بود كه هواپیماربایان مقدمات حمل و نقل هوایی را می دانستند ، شاران متوجه شد ، این بدان معناست كه فریب دادن آنها دشوار خواهد بود.
شاران گفت: “ما سوخت کافی برای رسیدن به دهلی داریم.”
“جایگزین شما چیست؟” هواپیماربای دوم پرسید.
شاران گفت: “بمبئی”. مطمئناً ، هواپیما می تواند به لاهور ، پاکستان پرواز کند ، رئیس هواپیمارباز تصریح کرد – بالاخره ، این نزدیک تر بود.
شاران اصرار داشت که نمی تواند. وی اخیراً به من گفت: “اولین چیزی که در ذهنم این بود که قلمرو هند را رها نکنم ، با استفاده از هر وسیله ممکن.”
در حال حاضر ، شاران آموخته بود که در کل پنج آدم ربایی وجود دارد که در میان آنها پنج نارنجک و چهار گرداننده را با نام تجاری به دست آورد. شران و مهندس پرواز وی با رعایت هواپیماربایان به آنها اجازه دادند كه در نزدیك ترین فرودگاه امریتسار به زمین بنشینند ، به این امید كه نیروهای امنیتی هند پس از حضور در هواپیما ، هواپیما را مورد حمله قرار دهند. هواپیماربایان خائن شدند و هواپیما در امریتسر سقوط کرد. شاران با درخواست سوخت گیری ، از کارکنان فرودگاه خواست تا تانکر سوخت را دقیقاً در جلوی هواپیما مستقر کنند ، که امیدوار بود هواپیمای آن را از هواپیما مسدود کند. اما دقایقی که بدون علامت کامیون سوخت مشخص شد. با تاخیر در اثر تاخیر ، یک آدم ربایی با روپین کاتیال ، یک تاجر جوان که به همراه همسر خود به خانه خود بازمی گشت پس از ماه های عسل در کاتماندو ، با ضربات چاقو خنجر زد.
آنها شران را مجبور کردند بدون سوخت گیری از هواپیما برخیزند و به سمت لاهور پرواز کنند. پس از سوخت گیری در آنجا ، هواپیماربایان هواپیما شاران را به مقصد دبی پرواز كردند و در آنجا جسد كاتیال را كه به اعدام مرگ زده بود ، و 27 مسافر دیگر بارگیری كردند. آنها دستور دادند تا بار دیگر شارون را برخیزند ، این بار برای کابل ، اما کنترل ترافیک هوایی کابل هواپیما را به سمت قندهار ، دومین شهر بزرگ افغانستان سوق داد. این کشور تحت سلطه طالبان بود.
اوایل صبح کریسمس ، این هواپیما در قندهار فرود آمد. وقتی هواپیما متوقف شد ، شاران یک جیپ آزاد را دید که به سمت آن سوار شده و نیمی از نگهبانان مسلح با راکت و اسلحه را حمل می کرد. مردها در کابین خنجر می زدند و رئیس هواپیمارب و معاون وی به عقب می چرخیدند. شاران نتیجه گرفت که تروریست های موجود در هواپیما از رژیم طالبان پشتیبانی می کنند. وی پس از دستورالعمل های کنترل کننده ترافیک هوایی ، وی پشت جیپ تاکسی کرد و هواپیما را در مقابل ترمینال بین المللی پارک کرد.
حدود 48 ساعت بعد ، تیمی از مذاکره کنندگان از دهلی نو پرواز کردند. هواپیماربایان می خواستند دولت هند 36 تروریست را که در بازداشت هند بودند ، آزاد کند. اذر برای اولین بار در لیست قرار گرفت. علاوه بر این ، آنها می خواستند بقایای سجاد افغانی – همسایه اژر ، که در اثر تلاش برای فرار از زندان در جامو درگذشت – و 200 میلیون دلار پول نقد.
مذاکره کنندگان هندی توسط Ajit Doval ، از دفتر اطلاعات ، یک جاسوس سابق که قبلاً در پاکستان مخفی کار می کردند ، اداره می شدند و C.D. Sahay ، یک افسر ارشد از Wing Research and Analysis ، معادل هند با C.I.A از اتاقی در سالن فرودگاه با کنترل ترافیک هوایی رادیو کردند که پیامهای بین آنها و هواپیماربایان را پخش کرد. به دلایل واضح ، مذاکرات به نفع هواپیماربایان کج شده بود: “آنها آماده مرگ بودند ،” A.R. غناشیام ، دیپلماتی که جزئی از تیم بود ، به من گفت. ما آماده مرگ نبودیم. ما می خواستیم مسافران را نجات دهیم. “
در طی مذاکرات ، ساها اخیراً به من گفت ، او و بقیه تیمش متقاعد شدند که هواپیماربایان به تنهایی اقدام نمی کنند ، بلکه از طرف اطلاعات پاکستان راهنمایی می شدند. یک مرد مؤدب با صدای باریتون ، ساها در سال 2005 به عنوان رئیس بنیاد تحقیقات و تحلیل بازنشسته شد و هم اکنون همکار ارشد بنیاد بین المللی Vivekananda در دهلی نو است. وی ادعا کرد که مقاماتی از I.S.I. در برج کنترل نشسته و به عنوان واسطه خدمت می کنید. وی به من گفت: “هر چیزی که مورد بحث قرار گرفت و حتی به طور حاشیه ای توافق کرد که قبلاً در اتاق عقب آن طرف مورد بازبینی قرار گیرد.” “مذاکرات بین I.S.I ادامه داشت. و ما – به همین سادگی. “
یک به یک ، این تیم لیست تروریستی را که هواپیماربایان می خواستند آزاد کنند ، پایین کشید. با ادامه مذاکرات ، با خبری از پیشرفت ها و بازگشت فیلترها به داخل کابین ، گروگان ها بین امید و ناامیدی در نوسان بودند. کارکنان فرودگاه برای تهیه هواپیما سهمیه کمی از قندهاری و سایر مواد غذایی را تهیه می کردند ، اما بعد از روزها اسارت ، بسیاری از بیش از 140 مسافر از خوردن و آشامیدن دست کشیدند زیرا از ترس از استفاده از توالت های سرریز شده بودند. خدمه کابین بی سر و صدا در کنار کسانی که درهای هواپیما نشسته بودند و به آنها زنگ زدند در مورد چگونگی باز شدن درها در صورت شروع هواپیماربایان به قتل مردم ، زمزمه کردند.
در 30 دسامبر ، شش روز از مصیبت ، هواپیماربایان موافقت كردند كه در ازای سه زندانی ، مسافران و خدمه را آزاد كنند: احمد عمر سعید شیخ ، تبعه انگلیس در زندان برای آدم ربایی گردشگران غربی در كشمیر در سال 1994. مشتاق زرگر ، مبارز کشمیری؛ و مسعود اذر. صحی به من گفت: “هدف اصلی تأمین امنیت مسعود اذر بود. این امر غیر قابل توجیه بود.” بازرسان هندی سرانجام دریافتند كه یكی از آدم ربایان برادر خود اژبر ، ابراهیم بود.
روز بعد ، وزیر امور خارجه هند ، Jaswant Singh ، با سه زندانی که توسط طارق به هواپیمای ربوده شده سوار شده بودند ، از دهلی پرواز کرد. هواپیماربایان نردبان را از کابین خلبان پایین آوردند و فرود آمدند. سپس ، با مشاهده کامل خدمه دوربین از سراسر جهان ، پنج مرد نقاب دار و تروریست هایی که آنها موفق به آزاد سازی شده بودند ، در کاروان فرار کردند. Doval و Sahay و بقیه هند با یک خاطره دلخراش باقی مانده اند: تصویر آن وسایل نقلیه که از فرودگاه در مقابل پس زمینه ناهموار کوه های قندهار دور می شوند.
پوشش رسانه ای پاکستانی مبنی بر ربودن آدم ربایی و زندانیان ، اذر را از یک رادیکال مبهم به نام یک خانواده تبدیل کرد. در طی چند هفته از بازگشت ، او سخنرانی های عمومی در سراسر پاکستان انجام داد تا از جهاد در کشمیر حمایت کند. عایشه صدیقه ، که در ارتش پاکستان خدمت می کرد و هم اکنون محقق دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی لندن است ، به من گفت که او یک روز در بازار لیبرتی در لاهور در حال خرید است ، وقتی دید گروهی از مردان با مگافون در حال گردش به آنجا بودند. سخنرانی اذر وی گفت: “طبقه متوسط ، مغازه داران – از این امر هیجان زده بودند.”
بیشتر پاکستانی ها قبلاً هرگز از اژار چیزی نشنیده بودند. اکنون بسیاری او را به عنوان چهره ای الهام بخش می دیدند که از طریق اسیر غیرقانونی اسارت در هند از طریق یک عملیات نجات جسورانه آزاد شده بود. صدیقه به من گفت: “كسی به جز معدود افراد فکر نمی كرد كه كسی را كه آزاد شده مانند این استقبال قهرمان شود ، مسئله ساز باشد.” بعداً اعلام کرد که هواپیماربایی موجب شکست انتقامجویانه از شکست پاکستان در جنگ 1971 شد.
اژار در مارس 2000 جیش محمد را تأسیس کرد و شروع خود را در یک گردهمایی بزرگ در استادیوم در بهاولپور ، شهری در استان پنجاب پاکستان اعلام کرد. از نظر ظاهری کاریزماتیک و تا حدودی کروبی و با پوشیدن عینک هایی که هوای مغزی را به همراه داشت ، از حاضران خواست که خود را به جهاد علیه هندوستان بسپارند. وی یک دفتر مرکزی برای جیش را در یک مدرسه علمیه در قلب باهوپالور ، در محله ای به نام مستعار کاوسر ، جنب یک بیمارستان ارتوپدی و در امتداد خیابان از ردیف سالن های عروسی محبوب راه اندازی کرد.
از روزهای آغازین جیش ، صدیقه به من گفت ، برای ساكنان بهاوالپور مشخص بود كه این گروه از دولت حمایت می كنند ، چنان كه سالها بعد توسط مشرف تصدیق شد. صدیقه ، کارمند پیشین مدنی که نخستین زنی شد که قبل از گذراندن تحقیقات دانشگاهی به عنوان مدیر تحقیقات دریایی در پاکستان خدمت کرد ، به دلیل ریشه های خود در نزدیکی بهاوالپور علاقه خاصی به اژار و جیش ایجاد کرد. وی گفت: “من با مردم آنجا صحبت كرده ام – آنها در مورد كامیون هایی هستند كه از نیمه شب به مقر جیش می آیند و اسلحه های موجود در آن بارگیری می شود.” یک بار ، پس از آن که پلیس بهاولپور برخی از اعضای جیش را به دلیل ربودن یک اتوبوس دستگیر کرد ، I.S.I مداخله کرد تا مردان آزاد شوند.
به زودی پس از تأسیس ، جیش در 19 آوریل با یک بمبگذاری انتحاری در خارج از تاسیسات ارتش هند در بدمی باغ ، جامو و کشمیر برخورد کرد که چهار پرسنل ارتش و سه غیرنظامی زخمی شدند. در تاریخ 1 اکتبر 2001 ، در حالی که توجه جهان به القاعده معطوف بود ، یک ماشین پر از مواد منفجره به داخل دروازه مجلس قانونگذاری جامو و کشمیر متلاشی شد و پس از آن دو فرد مسلح وارد ساختمان مجلس شدند و شروع به تیراندازی کردند. جیش مسئولیت این اعتصاب را به عهده گرفت ، که باعث کشته شدن 38 نفر شد. سپس ، در 13 دسامبر 2001 ، پنج متجاوز یك حمله مشابه مبهم به پارلمان هند در دهلی نو را اجرا كردند و نه نفر را كشت. محققان هندی دریافتند که جیش با هماهنگی با یک گروه تروریستی دیگر پاکستانی به نام “لشکر طایبه” این حمله را سازماندهی کرده است.
حمله پارلمان توجه بین المللی به جیش را جلب کرد و دولت پاکستان را وادار به ممنوعیت این سازمان و قرار دادن اذر در بازداشت خانگی کرد. اما هیچ اتهامی رسمی علیه وی وارد نشده و بازداشت خانگی پس از یک سال برداشته شد. اگرچه سازمان ملل متحد به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام کرده بود و توسط مقامات پاکستان ممنوع اعلام شده بود ، اما جیش همچنان به جمع آوری بودجه و جذب جوانان می پرداخت. در مصاحبه ای که سال گذشته به نادیم مالک ، روزنامه نگار پخش شده در پاکستان داده شد ، پرویز مشرف – رئیس جمهور پاکستان از 2001 تا 2008 – اعتراف کرد که اطلاعات پاکستانی از جیش برای ارکستر بمب گذاری در هند استفاده می کرد. وی گفت که همیشه جیش را یک سازمان تروریستی می داند و حتی تحت فشار قرار داده است که علیه آن عمل کند ، اما او تصریح کرد که اصرار نمی کند – به نظر می رسد از اعتقاد عمومی حمایت می کند که دولت غیرنظامی پاکستان فاقد کنترل معنی داری بر ارتش پاکستان است. و به همین ترتیب ، مشرف در ادامه مصاحبه گفت ، جیش حتی در واکنش به حمایت از ایالات متحده در جنگ علیه طالبان و القاعده ، حتی پس از اقدام به ترور وی در سال 2003 ، اجازه عملیاتی كرد.
صدیقه ، که با تعدادی از اعضای جیش مصاحبه کرده است ، به من گفت که جیش از بدو تأسیس با القاعده ارتباط نزدیکی داشت و بودجه اولیه ای را از اسامه بن لادن دریافت کرد ، پولی که از آن برای تصاحب حوزه های علمیه و اردوگاه های آموزشی خارج از بهاوالپور استفاده می کرد. در داخل شهر ، جیش با خرید زمین های مجاور زمین و افزودن ساختمان های جدید به مجتمع ، دفتر مرکزی خود را گسترش داد. طبق پرونده سال 2007 که توسط پلیس بهاولپور تهیه شده است که صدیقه مطالعه کرده است ، این سایت شامل محله های مسکونی برای دانشجویان مسکن و فدرال ها است.
این مجموعه همچنین در جایی است که تمام قبیله اژر ، از جمله خانواده های برادران و خواهران وی زندگی می کند. صدیقه به من گفت ، تقریباً همه برادران و برادرانش درگیر جیش هستند و آن را به یک شرکت خانوادگی تبدیل می کنند. این خانواده کنترل غیرقابل انکار بر امور مالی سازمان داشته است. به عنوان وسیله ای برای به دست آوردن ثروت و قدرت ، موفقیت چشمگیری داشته است. صدیقه گفت ، “در یک مقطع ، پدر آنها تقریباً هیچ چیز متعلق به آنها نبود ، و اکنون آنها این ویژگی ها و چیزهای دیگر را دارند.”
پس از حمله در سرناگر در سال 2006 ، جیش از عناوین خود رها شد ، اگرچه اژار همچنان به ارائه موعظه ها برای الهام بخشیدن به جهادی ها ادامه می داد. دیوید هیدلی ، یک شهروند ایالات متحده که به برنامه ریزی حملات تروریستی بمبئی در سال 2008 ، که توسط لشکر طایبه انجام شده ، کمک کرد ، به محققان هندی گفت که وی تحت تأثیر سخنان اذر در مسجدی که در پاکستان حضور داشت ، تأثیر داشته است. در پی حملات بمبئی ، که بار دیگر حمایت آشکار پاکستان از تروریسم را زیر نظر دقیق بین المللی قرار داد ، اذکار از دید عمومی ناپدید شد. با این وجود ، تا سپتامبر 2009 ، جیش در حال ساختن تأسیسات بزرگی در حومه بهاوالپور بود که احاطه شده توسط یک دیوار بلند ، با استخر کاشی کاری شده و یک اسب پایدار بود. سپس ، در سال 2014 ، یک سخنرانی از پیش تنظیم شده از اژار در یک راهپیمایی ضد هند در مظفرآباد در کشمیر تحت کنترل پاکستان پخش شد و به هندوستان اشاره کرد که وی دوباره به طرح خشونت رسیده است.
چندی پس از آن جیش اعتصاب نکرد. در ساعات اولیه ژانویه 2016 ، چهار عملگر جیش مسلح به کلاشینکف و نارنجک به پایگاه هوایی در پاتانکوت ، شهری در Punjab در حدود 15 مایل از مرز پاکستان حمله کردند. آنها پیش از تیراندازی هفت نیروی هوایی و پرسنل امنیتی هند را کشتند. از جمله شواهدی که محققان هندی به پاکستان دادند تا ثابت کنند که این حمله از خاک پاکستان سرچشمه گرفته است ، درگیری های مکالمه تلفنی میان فرمانده این گروه ، جوانی به نام ناصر و مادرش در سیکلکات پاکستان در ساعاتی قبل از جنگ اسلحه بود. . وی گفت که به لطف دعاهای او ، خداوند به روش های شگفت انگیزی به او و مردانش کمک کرده است تا در این مأموریت خود به این مرحله برسند. گفت: “گریه نکنید ، مادر ،” “پسر شما در آغوش مرگ است و شما گریه می کنید؟”
مردی که به عنوان مشاور امنیت ملی هند در زمان نخست وزیر Narendra Modi مشغول به کار بوده است ، اتفاق می افتد Ajit Doval ، که مذاکرات دولت هند را با هواپیماربای IC-814 انجام داد. او در سالهای اخیر مصاحبه ای ارائه نداده است ، اما در سخنرانی چند ماه قبل از صعود به مقام فعلی خود ، در یک دانشگاه سخنرانی کرد ، وی در فوریه 2014 آموزه ای از “دفاع تهاجمی” را برای مقابله با تروریسم ناشی از پاکستان ارائه کرد ، این برخلاف موضعی است که هند در طول بحران در قندهار باید به عهده بگیرد. وی خطاب به مخاطبان خود گفت: “می دانید ما دشمن را در سه حالت درگیر می کنیم.” او توضیح داد که یکی این “حمله دفاعی” است که در آن نگهبانان و سربازان فقط هنگام حمله به خاک آنها حمله می کنند. وی گفت: “دوم دفاع تهاجمی است ، جایی که ما به جایی خواهیم رسید که از آنجا جرم به وقوع پیوسته است. و سوم ، حالت تهاجمی است ، جایی که شما به طور آشکار می روید. “
دووال گفت ، هند سالها با تروریسم تحت حمایت پاکستان مقابله کرده بود ، اما خوب نبود: “شما 100 سنگ به سمت من پرتاب می کنید ، من 90 را متوقف می کنم ، 10 هنوز به من صدمه می زنند. و من هرگز نمی توانم برنده شوم. ” به گفته وی ، آنچه هند به جای آن باید انجام دهد ، روی آوردن به “دفاع تهاجمی” بود ، و این به معنای حمله به آسیب پذیری های پاکستان در پیش بینی اهداف خصمانه این کشور بود. هنگامی که پاکستان متوجه شد که هند موضع خود را تغییر داده است ، دووال به حضار گفت ، این کشور به دلیل هزینه های تحمیل شده از ادامه استفاده از تروریسم به عنوان یک ابزار سیاستگذاری دولت جلوگیری خواهد کرد.
تصمیم دولت هند برای ارسال هواپیماهای جنگنده به پاکستان روزها پس از حمله پولوما در فوریه 2019 بازتاب آموزه جدیدی است که دوال به آن فشار آورده است. یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه هند به من گفت: “انتخاب هدف هندوستان کار دشواری بود ، زیرا اردوگاه های جیش آل محمد در مناطق پرجمعیتی مانند بهاوالپور وجود دارد.” “سپس برنامه ریزان ما این اردوگاه آموزشی را که در یک تپه واقع در مجاورت یک منطقه جنگلی واقع شده بود ، شناسایی کردند که جماعتی از کارآموزان و مربیان و فرماندهان در آنجا برگزار می شد.” در طی چند ساعت اعتصاب در سایت ، که مقامات هندی گفته اند تحت اتهام یوسف اژر ، برادرزاده اژار ، ، بیانیه وزیر خارجه گفته است که “تعداد بسیار زیادی از تروریست ها و سایرین” حذف شده اند. ” اگرچه اعتصاب باعث تلفات شود ، هنوز شک و تردید وجود دارد ، اما هیچ مدرکی از طرف هند وجود ندارد. دولت پاکستان انکار می کند که هر کسی کشته شده است ، اگرچه خبرنگاران خارجی را بیش از یک ماه از بازدید از این سایت منع کردند ، اما سرانجام عده ای را با یک تور محدود از سایت گرفتند و در آنجا اثبات خسارت مشاهده نکردند.
مقامات هندی می گویند این پیام که به پاکستان تحویل داده شده ، مهمتر از حساب کردن تعداد کشته شده های تروریست است. پانکاج ساران ، معاون مشاور امنیت ملی هند به من گفت: “هدف از اعتصاب انجام شده است.” وی گفت ، تاکنون ، گروه های تروریستی ایجاد شده توسط پاکستان برای جنگ با پروکسی علیه هند معتقد بودند که در مرزهای پاکستان مصونیت دارند. ساران گفت که این دیگر نخواهد بود. “اگر جان هندی که به پاکستان ردیابی می شود وجود دارد – من نمی گویم ما دریغ نخواهیم کرد – من می گویم ممکن است در حمله به منبع دریغ نکنیم.”
حقانی ، سفیر پیشین پاکستان در ایالات متحده ، اعتصاب به بالاکوت را تلاشی برای برهم زدن پارادایمی دانست که پاکستان در تمام این سالها فعالیت کرده است. وی گفت که برای ارتش پاکستان ، استفاده از گروه های جهادی مانند جیش راهی برای زخمی شدن هند بدون خطر بوده است ، زیرا معتقد است که هند از ترس از تهدید حمله هسته ای ، تمایلی به تلافی نظامی نخواهد داشت. آنچه هند اکنون به آن علامت گذاری کرده است ، حقانی به من گفت: “نه ، شما نمی توانید بدون قصاص متعارف گزینه داشتن گزینه های غیر متعارف را داشته باشید. ما ممکن است واقعاً یک نقطه شیرین پیدا کرده باشیم که بتوانیم بدون ایجاد شرایطی که شما به سطح هسته ای می رسید ، به شما ضربه بزنیم. “
افزایش تنش ها بین هند و پاکستان پس از حمله هوایی ، توجه جدیدی را به تلاش دیپلماتیک ، که توسط هند در سال 2009 آغاز شد ، برای مجازات اذر توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد ، جلب کرد. چین ، یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت و متحد نزدیک پاکستان ، تلاش را در سه نوبت در گذشته مسدود کرد و اظهار داشت که حتی اگر اژار جیش را در سال 2000 تأسیس کرد ، دلیلی بر این باور نبود که وی هنوز هم فعال است. پس از حمله پولوما در سال گذشته ، سید اکبر الدین ، سفیر هند در سازمان ملل ، کلیپ های صوتی سخنرانی هایی که اذر در روزهای قبل و بعد از حمله انجام داده بود را به کمیته تحریم ارسال کرد. اذر در سخنرانی در تاریخ 16 فوریه ، دو روز پس از بمبگذاری انتحاری ، هشدار داد که اگر هند تسلیم کشمیر نشود ، شعله های جهاد در سراسر کشور پخش می شود. اکبر الدین به من گفت: “او مظهر یک افراط گرای خشونت بار است که با کلمات تروریسم را تحریک می کند.”
چین موضع خود را تغییر داد: در تاریخ اول ماه مه ، شورای امنیت اذر را در لیست تحریم های خود قرار داد ، دولت پاکستان را ملزم به مسدود کردن دارایی های خود ، جلوگیری از دستیابی وی به اسلحه و ممنوع الخروج شدن از سفر کرد. اما از هم اکنون مشخص نیست که آیا هیچ کدام از این اقدامات انجام شده است یا خیر.
در مارس 2019 ، یک هفته پس از حملات هوایی ، وزارت کشور پاکستان ادعا كرد كه 44 عضو جیش (از جمله دو تن از نزدیكان اذر) و سایر گروههای ممنوعه را به سرقت برد. دولت همچنین مساجد ، حوزه های علمیه و بیمارستان هایی را که توسط جیش اداره می شود ، کنترل کرده است. این مجموعه در قلب بهاوالپور و همچنین مقرهایی که اخیراً در حومه شمالی این شهر ساخته شده است ، پلیس و نیروهای شبه نظامی هستند که از آنها محافظت می کنند. نخست وزیر پاکستان ، عمران خان ، اخیراً تصدیق کرد که ارتش پاکستان در گذشته تحمل کرده و حتی گروه های تروریستی را نیز ایجاد کرده بود ، اما اکنون مصمم بود که آنها را منحل کند. وی در ماه آوریل گذشته در دیدار با روزنامه نگاران خارجی در اسلام آباد گفت: “ما تصمیم گرفتیم تا آینده کشورمان – فشارهای بیرونی را فراموش کنیم – ما دیگر اجازه نخواهیم داد که شبه نظامیان مسلح به فعالیت بپردازند.” کارگروه اقدام عملی مالی مستقر در پاریس ، یک گروه نظارتی ، پاکستان را تحت فشار قرار می دهد تا برنامه ای را برای جلوگیری از تأمین مالی تروریسم و پولشویی به انجام برساند. در غیر این صورت ، کشور در معرض خطر قرار گرفتن در لیست سیاه قرار می گیرد و این باعث آسیب دیدن بیشتر اقتصاد رنجور آن خواهد شد. در آنچه خوش بینان ممکن است نشانه اخلاص تلقی کنند ، یک دادگاه پاکستان ماه گذشته حافظ سعید – رئیس لشکر طایبه ، که از حملات تروریستی بمبئی در سال 2008 درست کرده بود – به پنج سال و نیم زندان محکوم کرد.
محل نگهداری اذر به طور عمومی مشخص نیست ، اگرچه وزیر امور خارجه پاکستان در بهار سال گذشته گفت که اذر مریض است. اعتقاد بر این است که وی از بیماری کلیوی رنج می برد. وقتی در مارس 2019 به سفارت پاکستان در واشنگتن رفتم تا درباره درخواست من برای ویزا برای گزارش این داستان صحبت کنم ، وزیر امور خارجه ، عبید سعید ، به من گفت که اژار در بیمارستان است. من خاطرنشان كردم كه هنگام رفتن به پاكستان ، ملاقات با او راحت خواهد بود. او در حالی که مرا از ساختمان بیرون می کرد خندید. او گفت: “خوب ، اکنون می خواهید ماه را جستجو کنید.” من هرگز ویزا دریافت نکردم و سفارت هرگز به سؤالاتم در مورد اقدامات خاصی که پاکستان قصد داشت علیه اژار و هواپیماربایان آی سی 814 انجام دهد پاسخ نداد.
من از صدیقه و حقانی پرسیدم که آیا ادعای عمران خان مبنی بر این که پاکستان مصمم است گروه هایی مانند جیش را تعطیل کند ، بها می دهند. آنها به من گفتند که پاسخ به سختی مهم نبود ، زیرا این ارتش پاکستان است و نه دولت غیرنظامی ، این تصمیم گیرنده واقعی سیاست خارجی بود. C. کریستین فر ، استاد مطالعات امنیتی در دانشگاه جرج تاون ، به همین شک و تردید بود. او به من گفت: “آنها یك ارتش دارند كه می خواهند نقشه ها را از نو ترسیم كنند. این گروه های جهادی تنها ابزاری هستند که در اختیار دارند. احتمال صفر ، صفر و صفر وجود دارد که آنها از دارایی هایی مانند مسعود اژار دست بردارند. “
به معنای لغو استقلال کشمیر در هندوستان ، ارتش پاکستان را یک شکست استراتژیک تلقی می کند ، ای.اس. قصد انتقام خواهد داشت یک مقام اطلاعاتی هند با صحبت از شرط ناشناس ماندن به من گفت که نیروهای امنیتی هند در روزهای پس از اعلامیه کشمیر در حال حمله به یک حمله تروریستی بودند. وی گفت: “سؤال این نبود كه آیا حمله ای صورت خواهد گرفت یا خیر. براساس گزارش های اطلاعاتی هند ، جیش اردوگاه های آموزش تروریستی را در امتداد مرز در کشمیر تحت مدیریت پاکستان بازگشایی کرده است ، که هند از آن به عنوان کشمیر تحت اشغال پاکستان یاد می کند. این مقام به من گفت: “برادر مسعود اژبر بسیج شده است ،” از طرف جیش تلاش کرد تا قصاص نهایی شود. “
این پارتیشن و پیامدهای خونین آن صحنه را برای چندین دهه درگیری بین دو کشور مستقل تازه متولد شده قرار داده و تعداد کمی از پیامدهای آن به اندازه ویرانی هایی که به کشمیر تحمیل کرده اند بسیار مخرب است. این وسوسه کننده است که به عقب نگاه کنیم و بپرسیم چه کارهایی می توان انجام داد متفاوت برای تغییر سرنوشت خود – کاری که دولت هند برای جلوگیری از جنبش جدایی طلبان در دره انجام داده است. آنچه جامعه جهانی می توانست انجام دهد تا ارتش پاکستان را از حمایت از حملات تروریستی منصرف کند. و ، در زمینه باریک تر از ربودن IC-814 ، کاری که پرسنل امنیتی هند برای جلوگیری از برخاستن هواپیما از آمریتسر انجام داده اند ، همانطور که خلبان امیدوار بود.
یک سال پس از آن که دو کشور با حمله تروریستی به لبه جنگ کشیده شدند ، پیامدهای برجسته تری در مورد چگونگی عملکرد امروز ممکن است آینده را ایجاد کند. آیا سیاست جدید هند در مورد حمله به اردوگاه های تروریستی در پاکستان واقعاً مانع از استفاده ارتش پاکستان از تروریسم مرزی خواهد شد؟ آیا چنگال تنگ هند نسبت به کشمیر ، همانطور که نارندرا مودی ادعا می کند ، بسیاری از کشمیر را بهبود می بخشد؟ یا آیا این اقدامات فقط منجر به خشونت بیشتر خواهد شد؟
اگر این مطلب را پسندیدید لطفا بر روی دکمه لایک کلیک کنید :