آنچه ران دیسانتیس در مورد مسابقه 2024 اشتباه قضاوت کرد
اکنون تحلیلهای بسیار متفاوتی از اشتباهات کمپین Ron DeSantis وجود دارد که ادامه دادن به آن دشوار است.
اصل موضوع واقعاً این سوال است که چه اتفاقی برای فلوریدا دیسانتیس افتاد؟ چگونه فرمانداری با چنین جذابیت گسترده ای به عنوان نامزد ریاست جمهوری تا این حد محدود شد؟ چگونه یک شخصیت بزرگ در یک ایالت بزرگ و پیامد در مسیر مبارزات انتخاباتی اینقدر کمرنگ شد؟
دور زدن کمپینی که بیش از حد خرج کرده و در نظرسنجی ها غرق شده است، آسان است. بنابراین، من باید تصریح کنم که من از استراتژی اصلی دسانتیس حمایت کرده ام، یعنی تلاش برای جلب نظر رأی دهندگان ترامپ به سمت خود با وعده نسخه مؤثرتر ترامپیسم، و در عین حال حفظ جمهوری خواهان سنتی. و بسیاری از انتقادات زیر اکنون توسط کمپین تأیید شده است، که امیدوار است در بازنشانی خود به آنها رسیدگی کند.
درست است که تقریباً تمام اتفاقاتی که تاکنون برای کمپین DeSantis افتاده است با یک فروپاشی کامل مطابقت دارد، اما هنوز زمان زیادی تا آغاز رایگیری در سال آینده باقی مانده است و فرماندار فلوریدا همچنان مورد توجه اکثر جمهوریخواهان است. گاهی اوقات بهتر است که رها شوید و سپس یا راهی برای بهبودی پیدا کنید – و روایت بازگشت شروع می شود – یا نه.
بدیهی است که بزرگترین عامل در اختلاف بین فلوریدا دیسانتیس و نشنال دیسانتیس، زمینه متفاوت است
در یک صحنه کوچکتر شخصیت بزرگ بودن آسانتر است. یافتن کلیدهای سیاسی برای انتخاب مجدد بزرگ به عنوان فرماندار فعلی آسان تر از باز کردن نامزدی ریاست جمهوری از یک حزب بزرگ است که از پشت سر می گذرد. و مبارزه با چارلی کریست آسانتر از دونالد ترامپ است
حضور، نه، سلطه ترامپ همه چیز را تغییر می دهد. در فلوریدا، کسی وجود نداشت که دیسانتیس از قدرت سیاسی محض او بترسد. هیچ کس قویتر از او بر پایگاه سیاسیاش تسلط نداشت. هیچ کس که او مجبور بود نوک پا را در اطرافش نگه دارد.
هیچ یک از اینها در کنترل DeSantis نیست. اما تغییرات دیگری در نحوه تلاش او برای ایجاد پرونده برای خودش وجود دارد.
در فلوریدا، آغاز جذابیت ملی او تا حدی بر اساس تعاملات رزمی با خبرنگاران جریان اصلی مطبوعات در کنفرانس های خبری و گفتگوها بود. کلیپهای دسانتیس آگاه، با اعتماد به نفس و ارائه بهتر از او در رسانههای اجتماعی پخش شد.
به عبارت دیگر، این که او در میان خبرنگاران دوستانه پیله نخورده بود، برای او بسیار کارساز بود.
این امر به نوعی در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری به این شکل تبدیل شد که فرماندار هرگز با خبرنگاران رسانه های اصلی به گفتگو ننشیند. چرا؟
ظاهراً تصور این بود که این کار اعتبار زیادی به مطبوعات جریان اصلی فاسد می بخشد و DeSantis می تواند در اطراف آن کار کند. بنابراین، او منبع کلیدی اکسیژن برای هر کمپین ریاست جمهوری – رسانه های آزاد – را انکار کرد و، به ویژه به عنوان یک جمهوری خواه، در یک مصاحبه خصمانه از عملکرد مثبت بالقوه خود انکار کرد. در مقابل، تیم اسکات و ویوک راماسوامی از همبازی با مصاحبه کنندگان سرسخت سود برده اند.
در همین حال، البته، مطبوعات جریان اصلی راه به جایی نبردند، و به ایجاد روایتی از آشفتگی DeSantis کمک کردند که اکنون ماههاست (حتی قبل از اینکه غیرقابل انکار واقعی شود) رو به افزایش بوده است.
در فلوریدا، او هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه فکر می کند مسیر انتخاب مجدد او از طریق توییتر انجام می شود، ارائه نکرد. سپس، پرنده آبی کوچولو اهمیت بیشتری پیدا کرد.
دسانتیس برای اعلام مبارزات انتخاباتیاش میتوانست با همسر دوستداشتنی و فرزندان دوستداشتنیاش یک رویداد سنتی در پسزمینهای زیبا برگزار کند و مطمئن شود که در صفحه اول هر روزنامه در کشور و در هر کانال تلویزیونی پوشش داده میشود. درعوض، او تصمیم گرفت با کارآفرینان فناوری، ایلان ماسک و دیوید ساکس که دچار مشکلات فنی شدهاند و تا حدی به مسائل باطنی که هیچ رایدهندهای در آیووا یا نیوهمپشایر را تحت تأثیر قرار نمیدهند، گفتوگوی صوتی انجام دهد.
نوآوری وجود دارد، و سپس به فکر راه برای خروج از چیزی که میتوانست یک لاییآپ آسان باشد که میتوانست دیسانتیس را به بهترین نحو به تصویر بکشد.
این گویای این است که اشتباه اعلامیه در توییتر اتفاق افتاده است. به نظر می رسد که کمپین بر این باور است که فرماندار تنها در صورتی می تواند نامزدی را تضمین کند که در جنگ های شعله ور مداوم توییتر علیه افرادی مانند صداهای طرفدار ترامپ @catturd2 و Alex Bruesewitz پیروز شود.
اغلب گفته می شود که کمپین DeSantis بیش از حد آنلاین است، اما علاوه بر توییتر، این درست نیست. این به طرز عجیبی منفعل و حتی گاهی اوقات در فیس بوک و یوتیوب غیر فعال بوده است، پلتفرم هایی که بیشتر از توییتر به رای دهندگان جمهوری خواه دسترسی دارند. (این نادیده گرفتن با برخی کاستیهای غیرقابل توجیه کارکردهای اصلی کمپین همراه شده است – مانند توقف وی همراه با یک استخر مطبوعاتی مسافرتی در یک ملکه شیر خالی و مصاحبه نامزد در اتاقهای هتل با نور تاریک.)
در فلوریدا، دیسانتیس در درجه اول یک جنگجوی فرهنگ نبود، حتی اگر این بخش مهمی از دستور کار او باشد. آگهی انتخاب مجدد او با اقشار مختلف فلوریدی که از او برای کاری که در اولین دورهاش انجام داد تشکر میکردند، گرم و مبهم بود و فقط به یک موضوع فرهنگی به طور خیلی اریب اشاره میکرد (جنجال بر سر افراد تراجنسیتی که در ورزش شرکت میکنند).
واکنش او به کووید به طور برجسته در این تبلیغ به چشم می خورد، و شایان ذکر است که واکنش همه گیر او یک مسئله چند بعدی بود. با توجه به اینکه رویکرد DeSantis شامل تسلیم کردن کارشناسان، خشمگین کردن بسیاری از رسانه ها و به دست آوردن دشمنی آمریکای آبی بود، یک عنصر فرهنگی عمده داشت. اما این بسیار بیشتر از این بود – این یک مسئله اقتصادی و با پیامدهای عملی بود، چه برای والدینی که میخواستند مدارس باز باشند و چه برای افراد با ایمانی که میخواستند حضوری عبادت کنند.
آنچه در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری اتفاق افتاد این است که دیسانتیس به درستی به این نتیجه رسید که باید به حق ترامپ برسد، و به اندازه کافی منطقی به این نتیجه رسید که مسائل فرهنگی راهی برای انجام این کار است.
مشکل این است که، حتی با وجود اینکه ترامپ به وضوح از موضوع سقط جنین در محیط پس از روئه ناخوشایند بوده و به خصوص در مورد مسائل مربوط به جنسیت غیرتمند بوده است، متقاعد کردن مردم در مورد چیزی معتدل است، در حالی که خودش چنین فرهنگی است. میله برق گیر.
همچنین، به نظر میرسد که DeSantis در مورد چیز دیگری صحبت نکرده است. او تقریباً هیچ پیام اقتصادی نداشته است، که هم با توجه به اینکه فلوریدا یک داستان موفقیت اقتصادی است و هم اینکه اقتصاد مهمترین مسئله برای رأی دهندگان است، عجیب است.
بر اساس نظرسنجی اخیر فاکس بیزینس در آیووا که از نظر اجتماعی محافظه کار است ، 41 درصد از اعضای حزب جمهوری خواه بیشتر به اقتصاد و 15 درصد به سقط جنین و مسائل جنسیتی اهمیت می دهند
در فلوریدا، دیسانتیس جنبه عملی داشت. او بر حفاظت و پاکسازی آب های فلوریدا تاکید کرد. او حقوق بیشتری به معلمان می داد. هر دوی این ابتکارات در آن آگهی انتخاب مجدد ظاهر شد. او در مدیریت پاسخ به طوفان ایان موثر بود. در ابتدا، موضع متفاوت او در مورد کووید یک رویکرد مبتنی بر داده بود که بر اساس آنچه به نظر می رسید احتمالاً کار می کند. در طول زمان تنها به یک جنگ ایدئولوژیک بیشتر علیه «فاوسیسم» تبدیل شد.
تکرار مهره های حکومت داری در صحنه ملی غیرممکن است (مگر با اجرای یک کمپین شایسته). نیازی به گفتن نیست که فرصتی برای پاسخگویی در سطح ایالتی به یک کولاک در آیووا یا سیل در نیوهمپشایر وجود نخواهد داشت. اما فرماندار، که قبلاً در مورد سرعت تعمیر یک گذرگاه پس از ایان صحبت می کند، باید بیشتر در مورد تأثیرگذاری او صحبت کند و نه فقط در مبارزه با “بیدار شدن”.
فراموش کردن این نکته آسان است که معمولاً راستترین نامزد نامزدی جمهوریخواهان را برنده نمیشود، یا حداقل بدون چروکهایی در برندسازی و پیامرسانی نیست. جورج دبلیو بوش در سال 2000 سمت راست جان مک کین بود، اما به طور قابل توجهی خود را محافظه کار دلسوز خواند. میت رامنی در سال 2012 یک تاجر عملگرا بود. ترامپ در سال 2016 در برخی از مسائل، به ویژه مهاجرت و چین، از رقبای راست پیشی گرفت، اما ارتدوکس محافظه کارانه در مورد حقوق و سیاست خارجی را نقض کرد.
اینکه ترامپ اکنون بسیار قوی است، در میان محافظهکارترین رأیدهندگان در پایگاه جمهوریخواهان، طبیعتاً دیسانتیس را بیشتر به سمت راست سوق داده است تا تلاش کند در آنجا از او رقابت کند. اما راهی به سوی پیروزی شامل جذابیت سیاسی پیچیدهتر و چند وجهی است – درست مانند آنچه در فلوریدا انجام شد
#نظر ریچ لوری
2023/07/27
ریچ لوری سردبیر مجله نشنال ریویو و یکی از نویسندگان همکار مجله پولیتیکو است .
اگر این مطلب را پسندیدید لطفا بر روی دکمه لایک کلیک کنید :